امروز که مثل همه ی روزهای دیگر به سراغ کتابخانه ام رفتم تا دوباره در بین کتابهای درس ایم غرق شوم و ساعتهای روز رو به شب برسونم ، اتفاق تازه ای افتاد که باعث شد امروزم مثل روزهای دیگه نباشه. بین جزوه ها و کتاب های تست با جلدهای رنگارنگ و قشنگ ، اما درونی نفرت انگیز ـ که باید تا تیر بخوانم و دوره بکنم ـ چشمم به چیز متفاوتی افتاد! اون چیزی نبود جز دفتر شعرم که مدتها بود ازش غافل شده بودم. حتی یادم نمی اومد که اون رو کجا گذاشتم. از صفحه ی اولش شروع کردم به خواندن ، چقدر آرامش بخش بود... شاید بیشتر از 5 ـ6 ساعت از وقتم رو گرفت، 5 ـ 6 ساعتی رو که می تونستم کلی درس بخوانم و تست بزنم. ولی ارزشش رو داشت. پاورقی : *یک : کنکوری های گرامی: به توصیه ای یکی از دوستان، خودتون رو محدود نکنید.
*دو : درس خواندن جای خود و تفریح هم جای خود!
By Ashoora.ir & Night Skin